نخستين و مهمترين نكته در بيان راز جاودانگي قرآن آن است كه اين متن از خدا است نه ساخته و پرداخته عقل بشر. اين كتاب از سوي كسي است كه به تمام زمانها، مكانها، پرسشها و نيازهاي انسان و مخلوقات احاطه دارد و ميتواند تا قيام قيامت پاسخگوي تمام احتياجات و سؤالات بشر باشد. بهترين دليل درستي اين سخن، وجود آيات تحدّي در قرآن و ناتواني بشر در آوردن مثل آن است. در واقع اين اعجاز، از سوي خدا بودن قرآن را اثبات ميكند.
در تبيين راز جاودانگي قرآن، خصوصيات و صفات اين كتاب آسماني از دو منظر دروني و بيروني قابل بررسي مينمايد.
از آنجا كه استخراج و بررسي تمام صفات دروني قرآن، مقولهاي مفصّل است و تحقيقي ويژه ميطلبد، به ذكر چند مورد بسنده ميشود:
بخشي از جاودانگي قرآن مرهون زيبايي و رسايي وصفناپذير كلماتي است كه ساختمان بديع و بيسابقه اين كتاب آسماني را به وجود آورده و تمام اديبان و سخن سرايان زبردست تاريخ را به ستايش و شگفتي واداشته است. در اين گستره ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
گزينش و چينش واژهها در قرآن كريم در پرتو حكمت و دقت صورت پذيرفته است2؛ مانند كلمههاي صراط و سُبُل. قرآن كريم وقتي در مقام بيان تنها راه مستقيم هدايت است، كلمه صراط را به كار ميبرد و هر جا سخن از راههاي انحرافي است، از كلمه سُبُل استفاده ميكند؛ چرا كه راه هدايت يكي است و جمع بسته نميشود؛ در حالي كه راههاي ضلالت و گمراهي متعدد است و به صورت جمع ميآيد.
سبك قرآن نثر متعارف و نيز نظم و شعر نيست؛ ولي ويژگيهاي مثبت هر دو را دارد و هر آيهاي از موضوعات مختلف سخن ميگويد. اين سبك تازگي و طراوتي ويژه و انحصاري پديد ميآورد؛3 همانند «وَ الطُّورِ * وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ * فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ * وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ * وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ * وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ».4
اين نص گرانسنگ در شرح و تبيين حقيقت از بالاترين قواعد زيباسازي كلام و مفاهمه بهره ميبرد. قرآن كريم از زيباترين و گيراترين تشبيهات، كنايات، استعارات و تمثيلها آكنده است؛ اما در عين حال همواره معيارهاي اساسي حقيقتگويي، خردمحوري، ارزشهاي انساني و اخلاقي را نيز رعايت ميكند؛ مانند آيه «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»5 كه در آن هر يك از زوجين به لباس تشبيه شدهاند. لباس باعث زينب و زيبايي، حيا و عفت، صيانت از تعرّض و دستبرد بيگانگان است.6
نظير بيان هدايت تكويني به سوي خوبيها و مسأله حب و بغض در راه خدا كه اساس ايمان است، در كوتاهترين عبارت: «وَ لكِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ»7
بي شك آنچه در كنار اعجاز لفظي قرآن، در جاودانگي قرآن نقش مهمتر دارد، اعجاز در قلمرو محتوا است كه شناخت آن به تفكر و تأمل بيشتر نيازمند است. در اين گستره، ميتوان به موارد مهم زير اشاره كرد.
برخورداري انسانها از سرشت طبيعي غرايز همگون آنها را در انگيزه حركات و تحركات و نيازمنديهاي مختلف رواني و جسماني متحد ساخته است. قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: «فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها8؛ سرشت خداوندي كه مردم را بر آن سرشت خلق كرد»، و «خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ9؛ خداوند شما را از نفس واحد آفريد».
از ويژگيهاي اساسي قرآن كه آن را از تمام نوشتههاي ديگر ممتاز ساخته، هماهنگي آن با سرشت الاهي انسان و پاسخگويي به احتياجات و سؤالات او در تمام اعصار و مكانها است.
هنر قرآن در اين است كه با نگرش واقع بينانه به حقيقت وجود انسان و سرنوشت وي، اهداف زندگي او را در يك طبقهبندي منظّم مقدماتي، متوسط، عالي و نهايي سامان و انتظام ميبخشد تا تمام استعدادهاي ذاتياش پرورش يابد و خاستگاههاي وجودياش به شيوهاي معتدل و هماهنگ ارضا گردد.10
از ضرورتهاي عالم ماده و طبيعت، تحول و تكامل است. همه موجودات اين عالم وجود تدريجي دارند و در ذات خويش همواره از ضعف به قوت و از نقص به كمال ميگرايند. انسان نيز در افكار و آثار خويش پيوسته در حال تحوّل و تكامل است. كتاب آسماني قرآن با آنكه در طول 23 سال، در احوالات و شرايط مختلف (سفر و حضر، مكه و مدينه، جنگ و صلح و سختي و آساني) براي بيان معارف الاهي و تعليم اخلاق پسنديده و بيان قوانين ديني نازل شده، در اجزا و آيات آن كمترين اختلاف و تناقضي مشاهده نميشود.11 و اين ويژگي منحصر به فرد، به قرآن جاودانگي بخشيده و در بقاي ابدي آن نقشي مهم ايفا ميكند.
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ؛12 به درستي كه اين قرآن به محكمترين و صحيحترين راه هدايت ميكند.»
قرآن و دين اسلام انسان را به راه خير و سعادت دنيا و آخرتش را تأمين كند؛ فرا ميخواند.13 ارائه مستحكمترين و صحيحترين راه هدايت و سعادت موجب جاودانگي قرآن گشته است.
«تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلي عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً؛14 پر بركت است خداونديكه فرقان [جدا سازنده حق از باطل [را بر بنده خود نازل كرد تا بيم دهندهاي براي جهانيان باشد».
«مبين و فرقان» دو وصفي است كه اوج عظمت قرآن را تا ابد براي عالميان بيان ميكند و به عنوان بارقهاي از رحمت و بركت الاهي در قرآن عظيم تجلي كرده است. و از فيض وجود اين كتاب حقيقت و واقعيت چهره دروغين و حق نماي باطل در هر زماني، به ويژه دوران پيچيده معاصر، آشكار ميگردد.15
آنچه در كشف راز جاودانگي قرآن قابل تأمل است وجود صفات و ويژگيهايي است كه با مطالعه و نگاهي از بيرون به قرآن آشكار ميگردد. در ميان اين صفات دو وصف، قابل عنايت است.
بر خلاف ساير معجزات انبيا كه از سنخ معجزات محسوس و ملموس بوده، در روزگار حضور خود آن پيامبران رخ داده و اينك اثري از آنها باقي نمانده است، قرآن (معجزه اصلي پيامبر) معجزهاي عقلي ـ فرهنگي است كه بر حضور پيامبر مشروط نيست و در هميشه تاريخ جاودان و معرّف خويش است.16 چون قرآن معجزهاي انديشهاي و عقلاني است، براي ابد ـ تا زمانيكه فكر باقي است ـ جاودانه ميماند.
«ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ17؛ حضرت محمد(ص) پدر هيچ يك از شما نيست و لكن رسول خداوند و خاتم پيغمبران است».
پيامبر اكرم(ص) واپسين پيامبر و رسول الاهي در زمين است و شريعت وي كاملترين دين آسماني شمرده ميشود. از اين رو، بايد معجزهاي ارائه دهد كه تا ابد حقّانيت رسالت و كمال دينش را اثبات كند و با بيان قوانين و احكام جاودانه، انسانها را به سعادت فردي و اجتماعي رهنمون گردد. امام صادق(ع)، در پاسخ كسي كه از سبب تازگي قرآن در هر تلاوت پرسيده بود، فرمود: «لانّ اللّه تبارك و تعالي لم يجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو في كل زمان جديد و عند كل قوم غضّ الي يوم القيامة18؛ زيرا خداوند تبارك و تعالي قرآن را براي زمان خاص و مردم خاصي قرار نداده است. از اين رو، در هر زماني جديد و براي هر قومي تازه و دلپذير است تا روز قيامت.»
1. التفسير والمفسرون في ثوبه القشيب، محمد هادي معرفت، ج 2، ص 101.
2 و 3. علوم قرآن، محمد باقر سعيدي روشن، ص 105 و 106.
4. طور(52): 106.
5. بقره(2): 187.
6. علوم قرآن، سعيدي روشن، ص 107، 109.
7. التفسير و المفسرون....، محمد هادي معرفت.
8. روم(30): 30.
9. نساء (4): 1.
10. علوم قرآن، سعيدي روشن، ص 122.
11. الميزان، ج 1، ص 66.
12. اسراء(17): 9.
13. الميزان، ج 13، ص 47 .
14. فرقان(25): 1.
15. الميزان، ج 15، ص 174.
16. علوم قرآن، سعيدي روشن، ص 78 و 79.
17. احزاب(33): 40.
18. ميزان الحكمه، ري شهري، ج 8، ص 70.